چرخش لنز دوربین عکاسی؛ تغییر دنیای محبوبه
محبوبه صدایش میکنند، او در بهار 1373 در دیار مهاجرت (ایران) متولد شد، و با قدم گذاشتن در خانوادهی پرجمعیت "هزاره" هشتمین جایگاه فرزند خانواده را از آن خود کرد، محبوبه در حال حاضر دانشجوی فوتوگرافی دانشکدهی هنرهای زیبا است، برای او زندگی زمانی معنا پیدا می کند که دوربین عکاسی دور گردنش باشد، تا با آن در کوچه پس کوچههای کابل لحظههای به یادماندنی را شکار کند، محبوبه عکس را با نگارش گزارشی از وضعیت آنچه میخواهد در تصویر بازگو کند، میخواهد، به همین خاطر، دنبالهی راه خبرنگاری را گرفت تا ...
به پای صحبت های او می نشینیم تا بیشتر از خودش بگوید:
چه چیزی باعث شد که کار پرخطر خبرنگاری را در سرتان پرورش دهید؟
برای من عکاسی شکار لحظهها و خبرنگاری هم وقایع نگاری لحظههاست و از دید من، تلفیق این دو رشته میتواند به خوبی واقعیتهای جامعه را انعکاس دهد و مردم را در جریان آنچه اتفاق میافتد قرار میدهد.
کدام مسیر شما را به کوی خبرنگاری کشانید؟
با وارد شدن در مکانی به نام "تساوی" دنبالهی راه خبرنگاری را گرفتم و آهسته آهسته برایم خبرنگاری معنایی زیباتر از آنچه تصور میکردم پیدا شد، خبرنگاری که فکر کردم با پیوستن به آن میتوانم کمک اندکی به آنچه در گوشه و کنارم اتفاق میافتد، انجام دهم. بعدا در مجله کودکان حقوق بشر به نام مژده در دوازوه شماره کار کردم و در مجله زینه در شش شماره فعالیت داشتم.
آموزش حقوق بشر در زندگی فردی و اجتماعی شما چی تاثیراتی را داشته است؟
با حقوق خود و جامعه آشنا شدم و دانستم که چیزهای زیادی که از طرف جامعه به ما القا میشود،در مورد زنان حق تلفی بوده و باید تلاش در از بین بردن فرهنگ زن ستیزی باشیم.
از تجربههای خود در جریان صنفهای آموزشی موسسه تساوی بگویید؟
خب همین که باید دقت کنیم تا انعکاسدهندهی یک واقعیت به مردم باشیم و در قبال آنان مسوول باشیم شاید یکی از بهترین تجربههای زندگیم بود.
اگر خبرنگاری در یکی از کفههای ترازوی هدفهایتان باشد، چه چیزی باعث که عکاسی را هم در کفهی دیگر آن قرار دهید؟
در خانوادهی من، همه با فیلم و عکس سر و کار دارند. و من از کودکی با عکس آشنایی دارم و چون مسافرت را دوست داشتم. از جاهای که دیدم ،عکس یادگاری دارم و همیشه تلاش کردم لحظهها را برای خودم زنده نگهدارم و در کنار علاقهام میخواستم فرهنگ مردمم را به معرفی بگیرم.
خواستید با به پایان رساندن، آموزش خبرنگاری، چه چیزی را در نگارش گزارشهایتان نشان دهید؟
نمیدانم، شاید وجود حس زنانگیم، باعث شده که بیشتر روی وضعیت کودکان و زنان کار کنم، فکر میکنم با کار روی این موضوعها احساس راحتی میکنم.
از دید شما، در هنر عکاسی بیشتر کدام مهارتها لازم است؟
در قدم اول یک عکاس باید یک دید خوب داشته باشد و بعد باید به کمره و مسایل تخنیکی آشنایی داشته باشد.
عکسهایی که میگیرد بیشتر پیامآور کدام موضوع است؟
تلاش کردهام عکسهایم بیشتر انعکاسدهندهی واقعیتهای عینی جامعه باشد، و بیشتر روی فرهنگ، وضعیت مردم و زندگی آنان تمرکز دارم.
آیا تا هنوز توانسته اید، احساستان را در عکسهایی که شکار کردهاید بیان کنید؟
بله، فکر میکنم اگر نتوانم در عکسهایم، احساسم را بیان کنم، پس خودم را قانع نتوانستهام
در پهلوی خبرنگاری، در تساوی، به آموزش چه چیزهای دیگر پرداختهاید؟
در کنار خبرنگاری در حقوق بشر آشنایی پیدا کردم و این را فهمبدم که در قدم اول خودم چی حقی دارم و دانستم که یک زن و یک طفل و یک مرد چی حقی دارد. و با فعالین جامعه مدنی معرفی شدم که تاثیرات مثبت را در زندگی ام بوجود آورد.
مخاطبین عکسهای شما بیشتر چی کسانی هستند؟
چون عکس هایم مستند و اجتماعی است.مخاطبین عکس هایم عمومی بوده و بیشتر گرایش به واقعیت های جامعه دارد.
چقدر خود را در کار عکاسی موفق احساس میکنید و برای رسیدن به اوج موفقیتها با چه موانعی برخورد کردید؟
با تلاشی که در کارهایم دارم، احساس میکنم تا حدی توانستم موفق باشم، و اما با موانعی که برخورد کردم باید بگویم وجود ناامنی در برخی از منطقههای کشور، نبود حمایت کافی از عکسان به خصوص زنان که در این راستا بیشتر مورد آزار و اذیت قرارا میگیرند، و عکسالعمل مردم هنگام گرفتن عکس.
آیا گاهی آزار و اذیتها، برایتان دلسردی در کار را به همراه داشته است؟
نه، وقتی با انعکاس واقعیتهای جامعه می توانم تغییرات خوب ومثبت را بیاوردم، اینکه به حیث یک خانم در جامعه حضور دارم، یعنی من برای بهبود وضعیت جامعهام کمک میکنم و این باعث میشود تا کارهایم را با تمام سختیهایش دوست داشته باشم.
میخواهید چگونه با عکاسی به زنان کشورتان کمک کنید؟
فکر میکنم، حضور من و امثال من در صحنههای اجتماعی خود به منظور تغییر مثبت در زندگی زنان افغانستان است و راهی برای تشویق بیشتر آنان.
بزرگترین آرزوی نرسیدهات؟
اینکه روزی با خود جایزهی بولندز را به افغانستانم بیاورم یا روزی سفیر صلح شوم و خیلی دوست دارم در در ولایتهای دور دست به زنان عکاسی آموزش دهم.
از دید شما، حکومت افغانستان تا چه حد توانسته است روی مشکلات زنان کار کند؟
خیلی کم و ناچیز، هنوز هم هستند زنانی که مورد ظلم قرار قرار می گیرند. بینیهایشان بریده میشود، کشته میشوند بدون اینکه کسی از سرنوشت شان خبر داشته باشد. متاسفانه در این شرایط برچسبهای زشت به زنان زنده میشود، مانند، شهید فرخنده، که نمونهای از مظلومیت زن افغان را نشان داد.
از حکومت برای بهبود وضیعت زنان چی خواستی دارید؟
خواستم از دولت این هست که همواره برای تقویت و ظرفیتسازی زنان بیشتر کار کنند و زنان بتواند در حکومت نقش پررنگی داشته باشد.
از دید شما، در اوضاع کنونی آیا امیدی برای بهتر شدن وضعیت زنان وجود دارد؟
بلی،من فکر میکنم در تمام دنیا وضعیت زنان حتی در کشورهای پیشرفته همیشه عالی و فوق العاده نبوده است اما به مرور زمان زنان توانسته است با تواناییهایشان جایگاه خوبی باز کند، همانا که زنان کشور من هم قهرمانان بس بزرگی هستند.
آخرین پیام برای تمام مردم، به خصوص زنانی که در محرومیتها قرار دارند؟
امیدوارم صلح و آرامی در تمام کشور حکمفرما شود، و دیگر حرفی از زن و مرد نباشد بلکه حرف از انسانیت زده شود، و میتوانم به عنوان آخرین حرف به زنان سرزمینم بگویم که همیشه محدودیتها را برای خود مانع قرار ندهند و تلاش کنند تا به چیزی که میخواهند برسند.
نمونه کاریهایی از محبوبه هزاره:
استقاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.